نوشتنی هایم

ساخت وبلاگ
فریب ما مخور آقا، دروغ می گوییمبه جان حضرت زهرا، دروغ می گوییمچه ناله ای؟ چه فراقی؟ چه درد وهجرانی؟نیا نیا گل طاها، دروغ می گوییمتمام چشم براهی و انتظار و فراقو ندبه های فرج را، دروغ می گوییمدلی كه مامن دنیاست جای مولا نیستاسیر شهوت دنیا، دروغ می گوییمزبان سخن ز تو گوید ولی برای مقامبه پیش چشم خدا هم دروغ می گوییمكدام ناله غربت كدام درد فراققسم به ام ابیها، دروغ می گوییمخلاصه ای گل نرگس كسی به فكر تو نیستو ما به وسعت دریا دروغ می گوییممرا ببخش عزیزم كه باز می گویمنیا نیا گل طاها... دروغ می گوییمجمعه دهم فروردین 1403 ساعت 15:29 نوشتنی هایم...ادامه مطلب
ما را در سایت نوشتنی هایم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : s5a بازدید : 24 تاريخ : جمعه 17 فروردين 1403 ساعت: 12:57

من ............... من آمدممن آمده اممن از جنگ بزرگ روح و روان آمده اممن از روزهای سرد و پر از ضربان های قلبمن از شب های پر از گریه و بهت و شوک، شب های پر از خالی و خلاءمن از انبوه اندوه و درد و رنج آمده امتا بگویممرگی در کار نیست و باید زیستبا درد، با رنج، با غم، بی غم، بی دردبا قهقه مستانه، یا در گریه ی تنهاییهر چه هست باید زیست و تا انتهای راه رفتآری ... مرگی در کار نیست.... منتظر رهایی نباش........................//////////////////////.....................تو برای من بهترین و محبوب ترینیهر چند منفورترین باشی در نگاه اسپرم های چاه حمامهر چند مقطوع النسل شومولی باز تو همان تصویر قابل انتظار ذهن من هستیهر چند نباشیهر چند گفتی نه ! نوشتنی هایم...ادامه مطلب
ما را در سایت نوشتنی هایم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : s5a بازدید : 16 تاريخ : جمعه 17 فروردين 1403 ساعت: 12:57

من ............... من آمدممن آمده اممن از جنگ بزرگ روح و روان آمده اممن از روزهای سرد و پر از ضربان های قلبمن از شب های پر از گریه و بهت و شوک، شب های پر از خالی و خلاءمن از انبوه اندوه و درد و رنج آمده امتا بگویممرگی در کار نیست و باید زیستبا درد، با رنج، با غم، بی غم، بی دردبا قهقه مستانه، یا در گریه ی تنهاییهر چه هست باید زیست و تا انتهای راه رفتآری ... مرگی در کار نیست.... منتظر رهایی نباش........................//////////////////////.....................تو برای من بهترین و محبوب ترینیهر چند منفورترین باشی در نگاه اسپرم های چاه حمامهر چند مقطوع النسل شومولی باز تو همان تصویر قابل انتظار ذهن من هستیهر چند نباشیهر چند گفتی نه ! نوشتنی هایم...ادامه مطلب
ما را در سایت نوشتنی هایم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : s5a بازدید : 19 تاريخ : جمعه 17 فروردين 1403 ساعت: 12:57

قبل از تبدیل شدن بنظر میاد زندگی با من مهربونتر بودقبل از تبدیل شدن بنظر میومد بیشتر طعم غذا رو می چشیدم (با چشمانی اشک بار)قبل از تبدیل شدن خلوت های اندوهناکی نداشتیم در حالی که به همون هم حواسمون نبودقبل از تبدیل شدن سری داشتیم که سالی یکبار هم شده روی پای پدر و مادرمون بذاریم حتی توی سی و چهل سالگیقبل از تبدیل شدن بی هوا می زدیم به دل جاده و هر کاری میخاستیم میکردیمقبل از تبدیل شدن . . . . ادامه دارد( تبدیل به پدر و مادر ۲ فرزند شدن ) نوشتنی هایم...ادامه مطلب
ما را در سایت نوشتنی هایم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : s5a بازدید : 37 تاريخ : پنجشنبه 7 دی 1402 ساعت: 12:28

سلامردیفی؟کجایی؟چند سال گذشته الان ؟دو روزه یک آهنگ فریدون فروغی داره جرواجرم می‌کنه اشک منو درمیاره توی تنهایی و فکر به خلوت هایی که فرار میکردم ازشون !!!!گفتم بیام بپرسم مگه چند سال گذشته؟مگه چقدر بزرگ و پیر شدم؟وای که چقدر همه چی جنس و رنگ و لعابش با گذشته فرق می‌کنه!!وای که چقدر فضای من غم دارهغم دلچسب و شیرینی شبیه خوابیدن توی تراس حیاط کنار مامان بابا رو به آسمون پر ستاره وسط یک تابستون داغ نوشتنی هایم...ادامه مطلب
ما را در سایت نوشتنی هایم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : s5a بازدید : 75 تاريخ : شنبه 13 اسفند 1401 ساعت: 16:41

آخرین روزهای سال رو میگذرونیم و کم کم قرن 13 هجری شمسی به پایان میرسه و آروم وارد قرن چهاردهم میشیمنمیدونم این چندمین باره که توی دفتر خاطرات یا وبلاگ یا هر جایی اومدم و این جمله رو نوشتم :"داریم آخرین روزهای سال رو میگذرونیم"نمیدونم ولی خوب نمیدونم چند بار دیگه هم این کار رو خواهم کرد.هر چی سالهای جدید میاد تفاوت های خیلی خیلی زیادتری وجود دارهمثل اینکه ما تبدیل شدیم بالاخرهتبدیل به آدم بزرگآره فک کنم همینهمیگن وقتی از مرور خاطره های آدم بیست سال بگذره و مثلا بگه یادش بخیر 20 سال قبل رفتیم شمالاونجاست که دیگه آدم بزرگ شدهبنظر خیلی خیلی نزدیک شدیم به آدم بزرگ شدناصلا نمیدونم دنیای آدم بزرگ بودن خوبه یا بدآدم بزرگ بودن سخته یا آسوناصلا اینکه دیگه گذر زمان رو نمیشه متوقف کرد مثل نوجوونی،اینکه نمیشه به فراموشی سپرد و چند سال توی خوشی هات قهقه زد مثل نوجوونیاینا اصلا خوبن؟اینکه مغزت در لحظه به هزار جا گیر داشته باشه و فکر هزار جا رو بکنه این اصلا خوبه؟بنظرم دنیای آدم بزرگ ها خیلی غم انگیزهمخصوصا وقتی که هوس کنه دنبال یک پروانه بدو بدو کنه توی یک دشت پر از گلمخصوصا وقتی موقع شنیدن یهویی یه آهنگ نوستالژیک نتونه جلوی گریه خودشو بگیرهمخصوصا وقتی که هوس بچگی و بچگی کردن بکنهاونجا بی نهایت غم انگیزه همه چی .... نوشتنی هایم...ادامه مطلب
ما را در سایت نوشتنی هایم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : s5a بازدید : 128 تاريخ : سه شنبه 3 خرداد 1401 ساعت: 8:23

شاید چون هیچوقت تجربه اش نکردم نمی دونم چیهیعنی چون توی ذات درونی من تعریف نشده نمیدونم چی هستاینکه سرت از پنجره بقیه یکسره بره داخل و سرک بکشی توی کار و زندگی بقیهواقعا وقت تلف کردن هست اینکه ساعتها بشینم و فک کنم به دلیل این کار بعضی هاچون واقعا می مونم که چرا بعضی ها دنبال خط و نشون کشیدن و چوب لای چرخ بقیه گذاشتن هستنواقعا نمی دونمچون خودم حتی ثانیه ای هم به این موضوع که فلانی الان چیکار میکنه الان چقدر پول داره الان طلاق گرفته یا نه الان میخواد بره مسافرت یا الان الان الان الانهیچوقت نفهمیدم این آدمارو و قبل تر ها اصلا فکرشم نمیکردم همچین آدمایی وجود داشته باشن اصلاولی انگار هستن این دارو دسته و این قبیلهولی خوب مهم نیستهمین. نوشتنی هایم...ادامه مطلب
ما را در سایت نوشتنی هایم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : s5a بازدید : 117 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 1:08

من ............... من آمدممن آمده اممن از جنگ بزرگ روح و روان آمده اممن از روزهای سرد و پر از ضربان های قلبمن از شب های پر از گریه و بهت و شوک، شب های پر از خالی و خلاءمن از انبوه اندوه و درد و رنج آمده امتا بگویممرگی در کار نیست و باید زیستبا درد، با رنج، با غم، بی غم، بی دردبا قهقه مستانه، یا در گریه ی تنهاییهر چه هست باید زیست و تا انتهای راه رفتآری ... مرگی در کار نیست.... منتظر رهایی نباش........................//////////////////////.....................تو برای من بهترین و محبوب ترینیهر چند منفورترین باشی در نگاه اسپرم های چاه حمامهر چند مقطوع النسل شومولی باز تو همان تصویر قابل انتظار ذهن من هستیهر چند نباشیهر چند گفتی نه ! نوشتنی هایم...ادامه مطلب
ما را در سایت نوشتنی هایم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : s5a بازدید : 114 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 1:08

من بغضِ آخرِ شبِ تولدِ چهل سالگیتم ...بی حوصلگیت پشتِ ترافیک سنگین از پرحرفیایِ زنی که کنارت نشسته ،بی خوابیِ شبِ قبلِ ماهِ عسل و خستگیِ صبحِ فرداشم،من اون لحظه‌ایم که دلت یهو با پلی شدنِ یه آهنگِ آشنا هُررری میریزه !بند اومدنِ اون نفسِ راحتی‌ام که داری وقتِ شونه کردنِ موهایِ فرخورده‌یِ دخترت می‌کشی...من مچاله شدن دخترت تو خودش از زورِ گریه و بالشتِ خیسشم !ولو شدنِ تنِ نحیفش تویِ تراس و اشک‌هاش تو اتوبوس‌های خطی جلویِ چشمِ آدم‌هام...بغض‌های همسرت از دوست نداشته شدن و سیگارِ لایِ انگشت‌هایِ پسرتممن طعمِ آشنایِ یه خورشت قرمه سبزی‌ام که زهر میشه به کامت...غمِ لحظه‌ایم که از دور می‌بینی دارم کنارِ کسی که دوستم داره می‌خندم، خوشحالم ،نمِ اشکت از دوریِ دخترتم، وقتی داره به هوایِ کسی زودتر از موعد خونه رو ترک میکنه...من چایِ عطریِ سرد شده‌یِ یه عصرِ کسل کننده‌ام که تنها تو تراسِ خونت نشستی و تویِ خاطراتت دنبال یه دوست داشتن و دوست داشته شدنِ واقعی می‌گردی، یه لبخندِ آشنا، موهایِ فرخورده‌ای که انگشتاتُ لایِ پیچ‌هاش جا گذاشتی !"وضعِ ریه‌هات خرابه" و غدقن شدنِ سیگارتم ، !من تنهاییتم تو بیمارستان وقتی داری نفس‌هایِ آخرو می‌کشی !من میـرم اما نمیــرم !!!از کنارت میرم اما تو یادت، تو تک تکِ لحظه هایِ عمرت ،حسرتِ بودنمُ جــا میذارم . . . نویسنده : فاطمه صابری نیا  نوشتنی هایم...ادامه مطلب
ما را در سایت نوشتنی هایم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : s5a بازدید : 222 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 1:08

خدایا شکرتطلب مغفرت و بخشش می کنم بخاطر تمام نا شکری هامطلب عفو و گذشت می کنم از تو بخاطر تمام بی ایمانی ها و عدم اطمینان قلبی به توخدایا منو دور ننداز من پیش خودت نگه دارهر چند فهمیدم چقدر از تو دور نوشتنی هایم...ادامه مطلب
ما را در سایت نوشتنی هایم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : s5a بازدید : 157 تاريخ : سه شنبه 20 اسفند 1398 ساعت: 13:26